نیلوفرنیلوفر، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
نرگسنرگس، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه سن داره

یکی یه دونه، عزیز دردونه، چراغ خونه

آزمايش خون

چند روز پیش که برا چکاپ منو بابایی بردیمت دکتر آقای دکتر گفت که باید آزمایش خون و ادرار بدی منم کاری نمی توننستم بکنم آخه واسه خودت خوب بود بالاخره با اشک و آه رفتیم آزمایشگاه من که دلشو نداشتم ببینم از کلی قبلش داشتم گریه می کردم و اینطوری شد که بابایی خودش تنهایی تو رو نگه داشت تا خانوم دکتر ازت خون بگیره مامانی قربونت بشه عزیزم ...
9 آذر 1392

شيرين زبوني خانوم كوچولوي خونه ما

مامان قربونت بشه كه تا دهنتو باز مي كني فقط شكر ميريزي. خيلي شيريني ماشاالله با هر كلمه اي كه ميگي من فقط دلم آب ميشه كه نمي تونم بخورمت ..... جـــــــــــــــون دلـــــــــــــــــمــــــــــِــــــــــــــــي اينم كلمه هايي كه جينگيل بلا برا ما ميگه: بابا  = بَ بَ مامان = ما ما به به = به به شير = مَم بيرون رفتن = دَ صداي گربه = مَــــــــــــــــــو تازگيا هم كه هر كي عطسه يا سرفه مي كنه شما اداشو درمياري، اون روز كه صداي خنده منو تقليد ميكردي. و يكي ديگه از كاراي قشنگت اينه كه تا ميگم دس دس تو شروع ميكني به دست زدن موقع خداحافظي هم كه باي باي ميكني دوستت دارم عشقم.     ...
18 آبان 1392